بازی های رایانه ای AA77
وقتی یک سری بازی بسیار بزرگ را در دست دارید که میلیون ها دلار درآمد را به همراه می آورند، ماندن در اوج کیفیت و نوآوری بسیار سخت است. اکثر بازیسازان، زمانی که با چنین بازی هایی مواجه می شوند، دیگر در آن تغییراتی ایجاد نمی کنند و بیشتر از همان المان هایی استفاده می کنند که در نسخه های قبلی دیده شده بودند. تغییرات بزرگ در بازی های Blockbuster یک ریسک بسیار بزرگ است. برای اینکه بتوان در این بازی ها تغییرات قابل ملاحظه ای به وجود آورد، باید ساعت ها تحقیق و جستجو و اطلاعات را آنالیز کرد. کمپانی Rockstar از سال 2001 توانست یکی نام آشناترین بازی های Blockbuster دنیا را تولید کند. آن ها با ساخت Grand Theft Auto III صنعت بازی را با مفهوم Open-World و گردش آزاد آشنا کردند. موفقیت این بازی باعث شد که Rockstar کمپانی بزرگی مانند Take-Two را در کنار خودش ببیند که سرمایه بسیار زیادی را به آن ها داد تا Rockstar اکنون به کمپانی ای تبدیل شود که بهترین بازی های دنیا را راهی بازار می کند. پشتیبانی Take-Two از Rockstar باعث شد که بازی Grand Theft Auto IV تا کنون بیش از 25 میلیون نسخه در سرتاسر دنیا فروش داشته باشد و با میانگین امتیازات 98 در سایت Metacritic بهترین بازی این نسل باشد. Rockstar نشان داده که برای موفقیت بازی هایش دست به ریسک های زیادی می زند. آن ها می دانند که به چه صورت بازی بسازند و چه کار کند که محصولاتشان همیشه در صدر بمانند. تغییر شخصیت در سری بازی های Grand Theft Auto کاری بود که Rockstar به راحتی توانسته در یک بازی Open-World انجام دهد. آن ها همیشه داستان های خوبی داشته اند که باعث شده شخصیت های مختلفی را با این سری از بازی ها بشناسیم، اما با توجه به این موضوع که کار آن ها روز به روز بزرگتر می شد، تصمیم گرفتند که در این قسمت یک تحول به وجود بیاورند. آیا اینکه در GTA چند شخصیت اصلی وجود داشته باشد، موضوع جالبی خواهد بود؟ در Grand theft Auto V با 3 شخصیت قابل بازی مواجه خواهید شد که مایکل (Michael)، ترور (Trevor) و فرانکلین (Franklin) نام دارند. هر کدام از این شخصیت ها دارای مهارت های خاص خود هستند و هر کدام از آن ها را می توان تا 3 درجه شخصی سازی کرد. همچنین این شخصیت ها دارای داستان خاص خود هستند و Rockstar برای هر کدام از آن ها یک داستان مخصوص را در نظر گرفته است. سرگذشت این شخصیت ها باعث شده که داستان بازی نیز بسیار پیچیده دنبال شود. در طول بازی، مراحلی مانند Three Leaf Clover در GTAVI وجود دارند که بسیار هیجان انگیز و درگیر کننده هستند. دن هازر (Dan Houser) می گوید که این بازی از نظر داستانی با نسخه های قبلی بسیار متفاوت است و بازیکنان با روند کاملاً تازه ای مواجه می شوند. همچنین انتخاب این 3 شخصیت در هر لحظه از بازی امکان پذیر است. بازیکنان می توانند در هر زمان بین شخصیت ها تعویض کنند. منویی برای این کار به وجود آمده که Switch Characters نام دارد. در این حالت، دوربین بازی به حالتی مانند Google Earth درمی آید و بازیکنان می توانند شخصیت های بازی را مشاهده کنند و آن ها را برای بازی کردن انتخاب کنند. حال اگر این کار را انجام دهید و شخصیت خاصی را انتخاب نکنید، مشاهده می کنید که سایر شخصیت ها در طول روز چه کارهایی انجام می دهند و دست به چه فعالیت هایی می زنند. هر کدام از شخصیت ها، زمانی که کنترل آن ها را بدست نمی گیرید، کارهای خاصی را انجام می دهند و به شغل مخصوص خود مشغول هستند. دیدن این موضوع یکی از المان هایی است که بازیکنان با دیدن آن ها قطعاً غافلگیر می شوند. به طور مثال، با شخصیت ترور در شهر Los Santos در حال فرار از دست پلیس هستید و می توانید به سراغ مایکل بروید که در حال Snipe کردن چند خلافکار است و یا می توانید سری به فرانکلین بزنید که از پشت یک هیلکوپتر مشغول تیراندازی است. این موضوع بسیار هیجان انگیز است. ترور دارای مشکلات روانی است و به یکباره دست به کارهای دیوانه واری می زند. او اهل شهری به نام Blaine است که در بازی وجود دارد. شهر او جایی برای انسان های خلافکار، معتاد و... است. او بعد از وقوع ماجراهایی با شخصیت های دیگر بازی روبرو می شود. شخصیت های بازی می توانند با یکدیگر ارتباط داشته باشند و دست به فعالیت های مختلفی بزنند. GTAV از هر نظر یک پیشرفت بسیار بزرگ به حساب می آید و گیم پلی آن نیز واقعاً بزرگتر، هیجان انگیز و کاملاً دگرگون شده است. دنیای این بازی بزرگترین در بین تمام این سری از بازی ها خواهد بود که تکنولوژی ها جدیدی را نیز در خودش قرار داده که باعث شده تا بازیکنان با کنترل بهتری در بازی مواجه شوند. Los Santos بزرگترین شهری است که تا کنون در یک بازی مشاهده خواهید کرد. اگر محیط های بازی هایی مانند Red Dead Redemption ،GTAIV و GTA: San Andreas را در کنار هم قرار دهید، دنیای GTAV از جمع این محیط ها نیز بزرگتر خواهد بود! حتی شما در این بازی می توانید به مکان های زیر آب بروید. شخصیت های بازی در این عنوان می توانند فعالیت های مختلفی مانند یوگا، تنیس، گلف و... را انجام دهند. برای رفتن به زیر آب نیز باید تجهیزات غواصی داشته باشید تا بتوانید این کار را انجام دهید. در بازی GTAV با اتومبیل های بیشتری نسبت به نسخه های قبلی مواجه خواهید شد. حتی دوچرخه های BMX نیز در بازی دیده می شوند. موتورهای کوهستان، موتورهای شهری، تراکتور، هیلیکوپتر، هواپیما و جت اسکی از جمله وسایلی خواهند بود که در بازی می توانید آن ها را برانید. دن هازر می گوید: "کنترل اتومبیل ها در این بازی بسیار بهتر از نسخه های قبلی شده و از این نظر می توان این قسمت را با بازی های رانندگی مقایسه کرد. همچنین فیزیک روی کنترل این وسایل تأثیر زیادی دارد و بازیکنان با هیجان بیشتری روبرو می شوند. در این بازی با مسابقات رانندگی جالبی روبرو می شوید که تا به حال مشاهده نکرده اید." هازر به این موضوع اشاره می کند که موفقیت بازی GTAIV باعث شد که آن ها پول و سرمایه بیشتری را روی این بازی خرج کنند و کاری کنند که GTAV تأثیرگذارتر از نسخه قبلی باشد. مأموریت های داینامیکی که در بازی Red Dead Redemption وجود داشتند، در این بازی نیز دیده می شوند. Rockstar می گوید که این سیستم باعث می شود تا بازیکنان در زمان بازی با مراحلی روبرو شوند که انتظار آن ها را نداشته اند و این موضوع می تواند جذاب باشد. البته می توانید این مأموریت ها را نادیده بگیرید و آن ها را انجام ندهید. موتور Rockstar Advance Game Engine که برای ساخت تمام بازی های Rockstar از آن استفاده می شود، در مقایسه با GTAIV با تغییرات زیادی روبرو شده است. قسمت Rendering، نور و Shaderهای این موتور با تغییرات بسیار زیادی روبرو شده است. هازر می گوید که در GTAIV آن ها می توانستند تنها 1.5 کیلومتر دورتر را پردازش کنند و در بازی به نمایش دربیاورند، اما در این بازی آن ها می توانند دورترین کوه ها را به تصویر بکشند و دورترین مکان ها را در مسافت های بسیار دور مشاهده خواهید کرد. جلوه های ویژه بازی بسیار عالی از کار درآمده اند و حتی برخی از انفجارها در فاصله های بسیار دور نیز به نمایش درمی آیند و تغییرات مخرب زیادی بجا می گذارند. موسیقی های بازی نیز هیجان بیشتری را به بازیکنان انتقال می دهد و تجربه Rockstar در Max Payne 3 باعث شده که میان پرده های بازی GTAV بسیار زیبا و دوست داشتنی باشند. این بازی در سال 2013 برای PS3 و Xbox 360 عرضه می شود.
IPهای جدید، همیشه از اهمیت زیادی برخوردار بوده اند و توجه بسیاری را به خودشان اختصاص می دهند. این بازی ها به نوعی نقش خونی تازه بر پیکر صنعت بازی را دارند و به همین دلیل ساخت و تولید آن ها بیشتر از بازی های دنباله دار مورد توجه قرار می گیرد. یکی از همین بازی ها که به تازگی راهی بازار شده، ساخته جدید استودیوی Arkane است که Dishonored نام دارد. بازی ای که با سر و صدای زیادی راهی بازار شد و در این مدت تمام نظرها را به سمت خودش جلب کرده است. داستان داستان بازی بسیار کلیشه ای است. داستانی که در بازی های مختلف و به شکل های متعدد در این نسل و حتی های نسل های پیش نیز بسیار دیده شده است. بازی شما را در نقش شخصیتی به نام کوروو آتانو (Corvo Attano) قرار می دهد که محافظ ملکه سرزمین Dunwall جسامین کالدوین (Jessamine Kaldwin) است. سرزمین Dunwall با مشکلات زیادی روبرو است و انقلاب صنعتی و پیشرفت های آن باعث شده که بیماری شهر را در بر بگیرد. ملکه قصد دارد تا با فعالیت هایش اوضاع را سر و سامان دهد. کوروو از مأموریتی بازگشته و پس از ملاقات با دختر ملکه، امیلی (Emily) به نزد ملکه می رود و گزارش مأموریتش را به او می دهد. اما در همین بین اتفاق مرموزی رخ می دهد و تمام محافظ های ملکه ناپدید می شوند و به یکباره گروهی از قاتلین به ملکه حمله ور می شوند. کوروو سعی می کند که قاتلان را از بین ببرد، اما در این کار ناموفق می ماند و ملکه کشته می شود و دخترش را نیز می دزدند. در همین بین، نگهبان ها از راه می رسند و کوروو را به جرم قتل ملکه دستگیر می کنند. کوروو به زندان می رود و با پاپوشی که برایش درست شده، به جرم خیانت و قتل ملکه به اعدام محکوم می شود. اما کوروو قبل از این اتفاقات یکی از محافظان مشهور ملکه بوده و خیلی ها او را می شناختند. به همین دلیل، گروهی کوروو را از زندان فراری می دهند. کوروو پس از فرار از زندان به عضو این گروه درمی آید و به عنوان یک قاتل سعی می کند که عاملان اصلی قتل ملکه را پیدا کند و آن ها را از بین ببرد و در کنار این کار، باید امیلی را نیز پیدا کند. داستان بازی کاملاً مشخص شروع می شود و از همان ابتدا می توان انتهای آن را حدس زد. اما داستان اصلی با اتفاقات جانبی ای ترکیب می شود که باعث می شود کمی از حالت خطی خارج شود و بازیکنان به موضوعات دیگری در بازی توجه داشته باشند. اما به هر حال داستان بازی جذابیت یک سوژه جدید را ندارد و تکراری بودن آن به شدت احساس می شود. گرافیک Dishonored با Unreal Engine 3 ساخته شده، اما نمی تواند با عنوان های مطرحی که با این موتور بازیسازی ساخته شده اند، رقابت کند. کیفیت بافت های بازی بسیار پایین است و جزئیات خوبی در آن ها دیده نمی شود. مشکل دیر پردازش شدن بافت ها در این عنوان نیز دیده می شود. از طرف دیگر، بازی از نظر هنری بسیار جلب توجه می کند. شهر Dunwall بر اساس شکل شهر لندن در سال های 1800 به بعد طراحی شده و فضای انقلاب صنعتی در آن دیده می شود. همین طراحی هنری بسیار زیبا باعث شده که این بازی از مواجه شدن با یک شکست در قسمت گرافیک رهایی پیدا کند. محیط های بزرگ که در تمام قسمت های این حالت هنری رعایت شده، نظر شما را به خودش جلب می کند. محیط های سرد و کثیف به خوبی در بازی ساخته شده اند و فضای دیکتاتوری ای که حکومت تازه در شهر به وجود آورده، به خوبی در بازی حس می شود. در کل فضاسازی ها در بازی بسیار خوب صورت گرفته و از این نظر می تواند نظر شما را به خودش جلب کند. همچنین جا دارد به این موضوع اشاره کنیم که نورپردازی نیز از قسمت های خوب بازی به حساب می آید و Light Shaftهای خوبی را در زمان عبور نور از پنجره ها، درخت ها و یا قسمت های مختلف مشاهده می کنید. البته با توجه به اینکه استودیوی Arkane در زمان ساخت بازی BioShock 2 نیز قسمت طراحی هنری مراحل بازی را انجام می داد، خوب بودن این قسمت در Dishonored دور از ذهن نبود. طراحی شخصیت های بازی نیز خوب از کار درنیامده و طراحی کم جزئیات به خصوص در صورت و ضعف در انیمیشن ها به خوبی محسوس است. در کل باید به این موضوع اشاره کنیم که بازی Dishonored تنها در بخش هنری حرف هایی برای گفتن دارد و از نظر تکنیکی چنگی به دل نمی زند. همچنین در حالت Open-World نیز این بازی نمی تواند خودش را به بازی هایی مانند Arkham City نزدیک کند! موسیقی/صداگذاری این قسمت را می توانیم بهترین بخش Dishonored بنامیم. موسیقی ها واقعاً زیبا ساخته شده اند و به خوبی با فضاهای بازی ترکیب می شوند و حس بسیار عالی ای به وجود می آورند. موسیقی ها از تنوع بسیار زیاد، حالت هنری فوق العاده و گیرایی بالایی برخوردار هستند. موسیقی ها در قسمت های مختلف حالت های مختلفی به خودش می گیرد و در صحنه های اکشن، قسمت های مخفی-کاری و بخش هایی که تنها یک اتفاق لحظه ای رخ می دهد، شما را همراهی می کنند. آهنگساز این بازی دنیل لیکت (Daniel Licht) است که کار ساخت موسیقی های بازی Silent Hill: Downpour و سریال Dexter را انجام داده است. صداگذاری روی شخصیت های بازی نیز بسیار خوب صورت گرفته، اما ضعف در انیمیشن های صورت باعث شده که حرکت لب با دیالوگ ها چندان دقیق نباشد و حتی حس دیالوگ ها در صورت شخصیت ها دیده نشود. گیم پلی گیم پلی Dishonored را می توانیم یک الگوبرداری از بازی BioShock بدانیم، اما ترکیب شدن این سبک با حالت Sandbox باعث شده که این بازی در این قسمت تنها یک تقلید از BioShock نباشد. شخصیت اصلی با دست راست شمشیر حمل می کند و با دست چپ توانایی حمل تیرکمان، هفت تیر و اجرای قدرت های جادویی را دارد. استفاده همزمان از قدرت های مختلف و سلاح های سرد، باعث شده که گیم پلی دارای جذابیت های خاص خودش باشد، اما از طرف دیگر نیز باعث شده که به BioShock شبیه باشد. محیط های بازی بسیار بزرگ طراحی شده اند و در قسمت های مختلف شهر Dunwall می توانید حرکت کنید. این موضوع باعث شده که بتوانید مأموریت های خود را به شکل های مختلف انجام دهید و از راه های گوناگون به هدف خود برسید. همچنین بازی دست شما را برای انجام مخفی-کاری و اکشن باز گذاشته و به هر صورتی که دوست داشتید، می توانید بازی را ادامه بدهید. این موضوع از قسمت های خوب گیم پلی نیز به حساب می آید. جمع آوری آیتم های مختلف نیز نقش مهمی در بازی ایفا می کنند. آیتم ها و تجهیزات زیادی در محیط بازی پراکنده شده اند که می توانید آن ها را جمع آوری کنید و در بخش های مختلف به کار ببرید. بدست آوردن پول نیز نقش مهمی در بازی دارد. با داشتن پول می توانید تجهیزات مختلفی برای خود خریداری کنید تا بتوانید در مأموریت ها از آن ها استفاده کنید. سیستم مبارزه ها بد نیست، اما مبارزه با شمشیر جالب نیست و مشکلاتی دارد که باعث می شود روند بازی کمی با مشکل روبرو شود. اما ترکیب مبارزه شمشیر با سلاح ها و قدرت های دیگر، حالت کلی مبارزه ها را قابل قبول جلوه می دهد. در زمان بازی، ممکن است با مأموریت های مختلفی روبرو شوید. انجام برخی مأموریت های فرعی باعث می شود تا راه های بسیار بهتری برای انجام مأموریت اصلی پیدا کنید. البته مأموریت های فرعی بازی نقش نخود سیاه را ایفا نمی کنند و همیشه اطلاعات و اتفاقات جالبی در آن ها رخ می دهند. نتیجه گیری Dishonored به عنوان یک IP جدید، بازی خوبی به حساب می آید. البته با توجه به سابقه استودیوی Arkane نیز این بازی بهترین کار آن ها به حساب می آید. ایده های جدیدی که این بازی در خودش داشته، کمتر از چیزی است که یک IP جدید باید داشته باشد. ، این فروشگاه امریکایی تاریخ عرضه بازی GTA 5 را در ماه مارس سال 2013 میداند. البته این اولین باری نیست که تاریخ عرضه ی این بازی توسط فروشگاهی اعلام میشود و مطمئنا آخرین بار هم نخواهد بود.
استودیوی بازیسازی Criterion این روزها در حال ساخت بازی Need for Speed: Most Wanted است. بازی ای که به صورت Open-World در حال ساخت است و می خواهد یک فصل جدیدی در سری بازی های NFS باز کند. سازندگان به تازگی قسمت های جدیدی از این عنوان را به نمایش درآورده اند و تأکید کرده اند که این بازی هنوز در مرحله ساخت قرار دارد و حتی در دموی قابل بازی این عنوان نیز عبارت "در دست ساخت" به چشم می خورد. Criterion که سازنده Burnout Paradise و Need for Speed: Hot Pursuit است، اینبار می خواهد یک نمایش جالب از Most Wanted داشته باشد. آقای مت وبستر (Matt Webster) تهیه کننده استودیوی Criterion به این موضوع اشاره می کند که آن ها دوست ندارند زمان را بیهوده هدر بدهند و هیچ وقت قصد ندارند که دنباله ای برای بازی هایشان خلق کنند. شاید ساخته های آن ها دارای یک نام باشند، اما همیشه متفاوت هستند و ارتباط کمی با نسخه های قبلی دارند. به همین دلیل تصمیم گرفتند که بازی استودیوی Black Box در سال 2005 را از نو بسازند تا بازیکنان دوباره شاهد یک نمایش خوب از Most Wanted باشند. وبستر می گوید که تجربه آن ها در Paradise و Hot Pursuit و اطلاعاتی که از قسمت Autolog بدست آورده اند، باعث شده که Most Wanted جدید را به شکل Open-World طراحی کنند تا بازیکنان بتوانند در قسمت های مختلف مسابقه دهند. بر اساس چیزی که آن ها از این نسخه جدید به نمایش درآوردند، مشخص شد که این عنوان شباهت بیشتری به Burnout Paradise دارد تا نسخه اصلی Most Wanted. شهری که در Paradise قرار داشت، بسیار زیبا و چشم نواز بود و نمونه جالبی از یک شهر خیالی آمریکایی بود. حال آن ها چنین فضایی را دوباره برای Most Wanted به وجود آورده اند که در نوع خودش بسیار جالب است. در بخش تک نفره، شما با هوش مصنوعی مسابقه خواهید داد و پلیس در تعقیب شما خواهد بود و ممکن است در تله های مختلف نیز گرفتار شوید. حال با کمک سیستم Autolog شما می توانید میزان مصافتی که طی کرده اید، سرعت و سایر اطلاعات دیگر را به صورت آفلاین در اختیار داشته باشید و در زمان آنلاین بودن نیز آن ها را با آمار دوستانتان مقایسه کنید. در بخش چندنفره می توانید به گوشه و کنار شهر خیالی Fairhaven گردش کنید و با سایر بازیکنان مسابقه دهید و در چالش های مختلف شرکت کنید. در بخش آنلاین، سیستم Autolog می تواند برای شما لیستی از چالش های مختلف را به صورت خودکار آماده کند تا شما بتوانید در آن ها شرکت کنید. لیستی که از Drift ،Circular و مسابقات مختلف تشکیل شده است. همچنین مسابقه دادن در بزرگراه ها و قسمت های مختلف شهر از جمله قسمت های جالب بازی خواهد بود. در مسابقاتی که انجام می دهید، امتیازهایی بر اساس میزان خسارت و Takedownهایی که در بازی شکل می گیرد، بدست می آورید که این قسمت ها شباهت بازی به Burnout را بیشتر کرده است. آقای کریگ سالیوان (Craig Sullivan) کارگردان بازی به این موضوع اشاره می کند که Most Wanted نیاز به یک تغییر کلی داشت، چون حالت قبلی آن بسیار کسل کننده بود. او می گوید که بازیکنان دوست ندارند که با یک اتومبیل زیبا فقط در محیط بازی گردش کنند و یک سری مسابقات مشخص را انجام دهند. برای Most Wanted جدید ماشین های بسیار زیبایی لایسنس شده اند. از اتومبیل های بسیار فانتزی گرفته تا یک Ford F-150 Raptor که راندن آن بسیار هیجان انگیز خواهد بود. با سریعترین اتومبیلی که در این بازی وجود دارد، می توان 250 مایل در ساعت حرکت کرد. این در حالیست که شما این اتومبیل را در مدت 5 دقیقه بدست می آورید. شاید در خیلی از بازی ها چنین اتومبیلی را مشاهده کنید و با خود بگویید که برای بدست آوردن آن حتماً باید 40 ساعت بازی کرد! اما در Most Wanted از این خبرها نیست. بر اساس صحبت های آقای سالیوان بخش چندنفره بازی به شکلی طراحی شده که بتوان در آن زندگی کرد. بازیکنان می توانند همانند بازی های CoD و BF از بخش چندنفره این بازی نیز لذت ببرند و مدت زمان زیادی را در آن باشند. هر کاری که در قسمت آنلاین این بازی انجام می دهید، به شما XP می دهد و باعث می شود که Level شما در قسمت آنلاین بیشتر شود و اتومبیل ها و مسیرهای بیشتری بدست می آورید. یکی دیگر از بخش هایی که در زمان بازی کردن برای بازیکنان آزاد می شود، مدهای جدید خواهد بود. بازی به شکلی طراحی شده که چند مد مختلف آن در صورتی قابل بازی می شوند که شما کارهای خاصی انجام دهید و به امتیازات مشخصی دست پیدا کنید. شهر Fairhaven که همانند بازی Burnout Paradise طراحی شده، ساعت ها رانندگی را برای شما به ارمغان می آورد. در قسمت های مختلف شهر، تابلوهای تبلیغاتی ای از استودیوهای BioWare و DICE را خواهید دید. سیستم Autolog که در این بازی به Autolog 2 ارتقاء پیدا کرده، در Most Wanted نقش مهمتری دارد و بسیاری از رخدادهای بازی در آن ثبت می شوند و کارهای مختلفی را نیز می توان در آن انجام داد. این بازی کمتر از یک ماه دیگر راهی بازار می شود و به نظر عنوانی خوبی خواهد بود. البته همیشه نمایش های نسخه های جدید NFS جذاب بوده و در عمل شکل دیگری داشته اند. اما در این نسخه به نظر می رسد که Criterion سنگ تمام گذاشته است.
در ظاهر خیلی راحت می توان Sleeping Dogs را یک کپی از GTA نامگذاری کرد، ولی این بازی چه چیز مجزایی جز سبک تضمین شده Rockstar دارد؟ بازی جدید UFG از عناوین بزرگی مثل Assassin’s Creed ،Just Cause ،Batman: Arkham City و فیلم های دهه 80 و 90 سینمای ژاپن الهام گرفته است. این یک بازی است که با افتخار به الگوهای خود اشاره می کند و هیجان بسیاری را به همراه دارد. داستان Sleeping Dogs در مورد یک پلیس هنگ کنگی به نام وی شن (Wei Shen) است. او در این شهر به دنیا آمده، ولی در آمریکا بزرگ شده و برای کسب درآمد بیشتر به ژاپن آمده است. او سری به دوستان قدیمی خود می زند و متوجه می شود که آن ها حالا به تبهکارهای خرده پایی تبدیل شده اند که در پایین ترین سطح فقر هنگ کنگ زندگی می کنند. وی در حقیقت یک پلیس مخفی است که می خواهد وارد یک گروه خلافکار شود. UFG عاشق فیلم های اکشن هنگ کنگی است و این موضوع را در سرتاسر Sleeping Dogs مشاهده می کنیم. شاید این بازی از Open-Worldهای زیادی الهام گرفته باشد و فضا و داستانی شبیه به فیلم های جان وو (John Woo) دارد. وی شن یک قهرمان اکشن معمولی در فیلم های هنگ کنگی است. او سرسخت و با اعتماد به نفس است. داستان بازی نه تنها به خودی خود جذاب است، بلکه به گیم پلی بازی هم کمک می کند و در طول بازی شما می توانید با به دست آوردن XP حرکات جدید در مبارزه یاد بگیرید و یا لباس ها و ماشین های متفاوتی را آزاد کنید. یک Face XP هم در بازی وجود دارد که نحوه برخورد مردم با وی را مشخص می کند. با استفاده از این موضوع می توانید در خریدهای خود از مغازه ها تخفیف بگیرید و توسط یک پلیس یا خلافکار ستایش شوید. همانند هر قهرمانی، وی، هم با سلاح گرم حرفه ای است و هم بدون آن. مکانیزم مبارزه بازی یکی از بهترین نکات Sleeping Dogs است، چون خیلی ساده اجرا می شود، ولی خیلی متنوع و عمیق است و شما مدام به دنبال پیدا کردن حرکات جدید هستید. می توانید اشیاء محیط را پرتاب کنید، با لگد ضربه بزنید و یا با مشت به استقبال صورت دشمن بروید. حرکات خشنی مثل فرو کردن سر دشمن به داخل فن های بزرگ و یا کوبیدن سر آن ها به در ماشین هم وجود دارند. خشونت این بازی دقیقاً خشونتی است که در فیلم های سرزمین مادری آن دیده می شود. بخش تیراندازی بازی شبیه به Gears of War کار شده و شما مدام باید در محیط سنگر بگیرید و البته زرق و برق فیلم های جان وو هم در آن دیده می شود. بعضی وقت ها شما می توانید از سیستم Slow-Motion هم استفاده کنید. در این حالت صداها و موسیقی هم آرام می شوند و شما در چند ثانیه می توانید دشمنان را هدف گیری کنید و آن ها را از پا درآورید. بخش Bullet-Time بازی به اندازه Max Payne 3 عمیق نیست، ولی مسلماً استفاده از آن لذت بخش است. همچنین وقتی شما ماشین و یا موتوری را منفجر کنید، سیستم Slow-Motion فعال می شود. تصادف و انفجار ماشین ها خیلی جذاب و سینمایی کار شده اند و سرقت ماشین و حرکات جالب روی آن ها خیلی شبیه به بازی Wheelman است. همچنین سیستم ضربه زدن با ماشین Wheelman هم در این بازی دیده می شود. شما می توانید با استفاده از یک دکمه به ماشین های کناری خود ضربه سنگینی وارد کنید. این موضوع در مسابقات خیابانی هم خیلی استفاده می شود. نقشه هنگ کنگ پر از مأموریت ها و فعالیت های مختلف است که می توانید در آن کارهایی برای پلیس انجام دهید و یا به خلافکارها کمک کنید. مراحل فرعی جالبی در بازی وجود دارند. مثلاً می توانید از مناطق دیدنی هنگ کنگ برای یک خانمی که می خواهد کارت پستال درست کند، عکس بگیرید. خوشبختانه مضامین و جزئیات بازی بسیار زیاد و متنوع کار شده اند. بخش صداپیشگی بازی هم اسامی معروفی را به همراه دارد. ویل یون لی (Will Yun Lee) که در Die Another Day بازی کرده بود، در این بازی هست. تام ویلکینسون (Tom Wilkinson) و پار شن (Parr Shen) از Infernal Affairs در بازی هستند. اما استون (Emma Stone)، لوسی لیو (Lucy Liu) و جیمز هنگ (James Hong) هم در این بازی دیده خواهند شد. Sleeping Dogs به نظر بازی بزرگ و زیبایی خواهد شد که مضامین زیادی را به همراه دارد. این بازی در ماه آگوست امسال عرضه خواهد شد.
زمانی عناوینی مانند Mortal Kombat و Street Fighter II به عنوان سلاطین بازی های مبارزه ای شناخته می شدند و زمانی هم سری Tekken به این جایگاه دست پیدا کردند. اما در این نسل بازی Street Fighter IV سلطان بی رقیب این سبک بود و حتی نسخه جدید سری Mortal Kombat نیز نتوانست با تمام نقاط قوتش به این بازی برسد. Street Fighter IV آنقدر خوب بود که توانست تمام رقیبانش را Knock Out کند! اما این سبک هم مانند سبک های دیگر نیاز به تغییر و اضافه شدن المان های جدید دارد تا بازیکنان بتوانند چیزهای جالب تری را در این سبک از بازی ها تجربه کنند. در این بین، دو بازی Street Fighter X Tekken و BlazBlue ترکیب خوب و هیجان انگیزی از مدهای مختلف را در بازی های مبارزه ای به ارمغان آوردند. اما اکنون بازی Tekken Tag Tournament 2 نیز می خواهد با نوآوری های جدیدش در سبک مبارزه ای نوآوری هایی داشته باشد و حتی بتواند بازیکننان جدیدتری را با این سبک آشنا کند. حتی حالت بازی به شکلی است که روند هیجان انگیز و سرگرم کننده تری را پیش روی بازیکنان قرار می دهد. در TTT2 کنترل کسانی را به دست می گیرید که می توانند فنون ترکیبی فوق العاده ای را اجرا کنند که شکل بازی را بسیار جالب کرده است. در این بازی می توانید با استفاده از زمان بندی درست، مبارزه های جالبی را تجربه کنید که در آن ضربات خارق العاده ای را مشاهده می کنید. محیط های مختلفی که بازی در آن ها جریان دارد، باعث شده که در قسمت های مختلف شاهد مبارزه هایی باشید که در آن می توانید کارهای مختلفی را انجام دهید. در این بازی می توانید با شخصیت های مختلف یک تیم تشکیل دهید و با آن ها مبارزه هایی را به سبک Smackdown انجام دهید که واقعاً جالب از کار درآمده است. یکی از صحنه هایی که به نمایش درآمد، مبارزه بین کوما (Kuma) و پاندا (Panda) بود. مبارزه دو خرس دوست داشتنی سری بازی های Tekken در نوع خودش بسیار جالب بود. حتی لباس های مختلفی پوشیده بودند که آن ها را با ظاهری جالب در این بازی به نمایش درآورده بود. در قسمت آموزشی بازی با Minigameهای مختلفی روبرو می شوید که به پایان رساندن آن ها باعث می شود تا شما بازی را سریعتر و بهتر یاد بگیرید. در واقع این نوع آموزش یک حالت جدید است که در TTT2 طراحی شده است. در این قسمت ها می توانید ضربه های ترکیبی جالبی را تمرین کنید و مشاهده کنید که تا چه اندازه می توانند به شخصیت روبرو آسیب بزنند. البته شکل بازی با هر شخصیت و نوع ضربه های آن ها متفاوت است. در واقع هر شخصیت یک حالت مبارزه ای خاص دارد. به طور مثال، شکل بازی کردن با کوما با سایر شخصیت ها متفاوت است و حتی در مبارزه های دور و نزدیک با شکلی خاص باید با آن بازی کرد. ترکیب جدیدی از استفاده از ضربات مختلف در بازی به وجود آمده که می تواند از چالش های جدید به حساب بیاید. همچنین در مبارزه ها نیز باید به زمان بندی ها دقت زیادی داشت و ضربه ها را در مواقعی اجرا کرد که بتوانند حریف را از پا دربیاورند. در این بازی می توانید ضربه های ترکیبی را برای خودتان شخصی سازی کنید و معنی جدیدی به حرکات شخصیتی که کنترل آن را بدست گرفته اید، بدهید. این موضوع در قسمتی به نام Fight Lab قرار دارد که به شما اجازه می دهد ضربات مختلف را برای شخصیت مورد علاقه خود طراحی کنید که حتی به وسیله آن می توانید در مسابقه های Non-Ranked این بازی در قسمت آنلاین هم شرکت کنید. قسمت Fight Lab از بخش های جدید بازی است که از نظر تکنیکی قابلیت های جدیدی به بازی بخشیده است. این قسمت باعث می شود که هیجان اجرا و طراحی فنون مختلف در بازی بسیار بالا برود. اگر همیشه از اجرای یکسری فنون خاص خسته می شدید، TTT2 این فرصت را فراهم کرده که مبارزه ها و حرکات هیجان انگیز تری را اجرا و تجربه کنید. حتی در قسمت آموزشی بازی نیز می توانید فنون خودتان را اجرا کنید تا بتوانید با نحوه اجرای آن ها آشنا شوید. این بازی با المان های جدیدی که به همراه دارد، هم بازیکنان جدید را به سمت خودش جذب کرده و هم بازیکنان قدیمی را برای تجربه این بازی هیجان زده کرده است. این بازی می تواند مبارزه های تکنیکی تری را به نمایش دربیاورد. همچنین می تواند حس تازه ای به شما انتقال دهد. شما می توانید با خلق فنون جدید کاری کنید که شخصیت بازی به شکل بسیار تازه ای به نظر برسد و حتی به نوعی آن را به شخصیت مخصوص خودتان تبدیل کنید که در بین تمام شخصیت های مختلف بسیار منحصر به فرد است. شاید Tekken Tag Tournament 2 بتواند خودش را به یک بازی مبارزه ای خوب تبدیل کند. الکترونیک ارتز رسما بازیه نیدفرو اسپید موست وانتد را برای نمایش در e3 تایید کرد.اطلاعات بیشتری در این زمینه به ناشرین ریسینگ کنفرانس مطبوعاتی e3 داده نشده است.همانطور که انتظار میرفت Criterion ناشر بازیه تعقیب داغ انتشار این نسخه را برعهده گرفته است.صفحه فیسبوک رسمی بازیه نیدفوراسپید اولین اسکرین شات بازی را قرار داده است. از بازیه فضای مرده ۳ نیز برای انتشار نام برده شده است ولی اطلاعات زیادی در مورد این بازی داده نشده تا زمان کنفرانس مطبوعاتی e3 در روز دوشنبه.الکترونیک ارتز قول داده عناوینی را که هنوز اعلام نشده اند را در e3 نمایش دهد.لیست سایر بازیها در زیر هست که مشاهده میکنید:
Battlefield: Premium برای مقابله با CoD: Elite در این ماه عرضه می شود. قیمت بازی 35 یورو خواهد بود. از جزئیات جدید این DLC می توان به موارد زیر اشاره کرد: 20 Maps همچنین با تهیه این بسته می توانید دسترسی زودتری به DLCهای آینده داشته باشید. DLC جدید بازی Aftermath نام دارد که در اوایل 2013 عرضه می شود و در پایان امسال هم End Game منتشر خواهد شد.
امروز خرده فروش بریتانیایی بازی Asassin’sCreed3 در لیست فروش خود برای PSVita قرارداد.همچنین سایت GAME خبر از انتشار یک Ghost recon برای PSVita را داد. همانطور که در تصویر زیر مشاهده می کنید خرده فروش انگلیسی Zavvi بازی Asassin’sCreed3 را در لیست فروش خود برای PSVita قرارداد.همچنین سایت معتبر GAME یک بازی باعنوان Ghostrecon:FinalMission را برای PSVita تایید کرد.این اخبار هنوز از سوی سازنده ی این دو بازی یعنی شرکت Ubisoft تایید نشده.
خیراً چند عکس از استودیوی Sucker Punch سازنده بازی inFamous عرضه شده که در یکی از آن ها افراد تیم بازیسازی در یک اتاق پروژکتور هستند که شاید مشغول مشاهده تریلری برای نمایش در E3 هستند. تصویر دیگر، مربوط به بخش Motion-Capture است. کول (Cole) در inFamous اسلحه به دست نمی گرفت، ولی دشمن های او اسلحه داشتند. آیا inFamous 3 در راه است و یا با یک بازی کاملاً جدید روبرو هستیم؟ ![]() سازنده بازی Max Payne 3 بالاخره سیستم رسمی مورد نیاز برای اجرای این بازی را منتشر کرد. در مصاحبهای با سایت PC World آقای Kevin Hoare بیان کرد: "ما تمام تلاش خود را کردیم تا مطمئن شویم این بازی به بهترین شکل ممکن بر روی اکثر سیستمهای خانگی اعم از ضعیف و قوی اجرا شود. همچنین بازی از DX11 که با Hull - Tessellation - Domain Shaders - Gather4 - Geometry shader همراه است پشتیبانی خواهد کرد." آقای Kevin Hoare در ادامه صحبتهایش توضیح داد که چرا بازی نیاز به 35 گیگ فضا دارد. "شما با این فضا میتوانید بافت بازی را چهار برابر بهتر از کنسولها اجرا کنید. به علاوه کیفیت صدای بسیار بهتری نسبت به کنسولها خواهید داشت." سیستم مورد نیاز بازیها به شرح زیر میباشد: Lowest tested specs: Windows 7/Vista/XP PC (32 or 64 bit)
بازی Max Payne 3 برای PC در اول ماه جون منتشر خواهد شد.
در این چند سال اخیر، بازی های ایرانی تنها با سوژه های تاریخی معنا پیدا کرده و جای بازی هایی با موضوعاتی مدرن به شدت در بازار احساس می شد. "مبارزه در خلیج عدن" از اولین بازی هایی است که در زمان حال اتفاق می افتد و بازیکنان در نقش سربازانی از نیروی دریای کشور عزیزمان به مأموریت های مختلف می روند. به تازگی موفق شدیم که سری به استودیوی "آمیتیس بازی رایان" بزنیم و به این بازی نگاهی از نزدیک بیندازیم. در ابتدا باید از آقای شاهین صیاد حقیقی رئیس این استودیوی بازیسازی تشکر ویژه ای داشته باشیم که وقتشان را در اختیار ما قرار دادند و بازی را به ما نشان دادند و توضیحاتی را هم برای ما بازگو کردند. همان طور که گفته شد، مبارزه در خلیج عدن عنوانی است که در آن در نقش یکی از سربازان نیروی دریایی جمهوری اسلامی ایران قرار می گیرید که به خلیج عدن واقع در سومالی می رود و با دزدان دریایی آن منطقه مبارزه می کند. خبر خوبی که می توان در همین ابتدا به آن اشاره کرد، این است که مراحل ساخت بازی کاملاً به پایان رسیده و با مشخص شدن ناشر، بازی مدتی دیگر راهی بازار خواهد شد. همین موضوع کامل بودن بازی باعث شد که دست ما برای انتخاب مراحل باز باشد، اما با درخواستی که از خود آقای حقیقی داشتیم، خودشان یکی از مراحل جالب بازی را انتخاب کردند و روند بازی را در اختیار ما قرار دادند. این مرحله از بازی در یکی از شهرهای ساحلی این منطقه رخ می داد که نیروهای ارتش برای رسیدن به منطقه های مشخص شده باید دزدان دریایی را از بین می بردند تا راهشان را برای پیشروی باز کنند. چیزی که می تواند از همان ابتدای بازی نظر شما را به خودش جلب کند، گرافیک و کیفیت بصری بسیار خوب آن است که در مقایسه با سایر بازی های ایرانی حرف اول را می زند. حتی می توان از این بازی به عنوان یکی از بهترین بازی هایی که در دنیا با موتور Unity ساخته شده هم نام برد. محیط های بازی خوب طراحی شده اند و فضاهای بسیار خوبی را در بازی مشاهده می کنید. گر چه کیفیت بافت های بازی و نمای کلی آن در مقایسه با سایر بازی های تیراندازی دنیا از کیفیت چندان بالایی برخوردار نیست، اما با توجه به قابلیت های موتور Unity و سعی و تلاشی که بچه های سازنده این بازی از خود نشان داده اند، شاهد یک بازی قابل قبول از این نظر خواهید بود. جلوه های ویژه بازی مانند افکت های آتش، دود، انفجارها در سطح خوبی قرار دارند و نیاز بازی را برطرف کرده اند. طراحی شخصیت های بازی نیز همین طور است و نظر شما را به خودشان جلب می کنند، اما یکی دیگر از قسمت های خوب بازی که عموماً در بازی های ایرانی به یک مشکل اساسی برای بازیکنان تبدیل می شود، گیم پلی است. این بازی دارای گیم پلی بسیار خوبی است و به جرأت می توان گفت که بهترین گیم پلی را در بین بازی های ایرانی دارد. همه چیز با سرعت خوبی پیش می رود و بازیکنان نیز با چالش های خوبی در طول بازی روبرو می شوند. از بین بردن سربازان دشمن که با آر.پی.جی جلوی شما قرار می گیرند یا از پشت تیربار به سمت شما تیراندازی می کنند، در نوع خودشان جالب و هیجان انگیز است. همچنین صحنه های سینمایی جالبی هم در گیم پلی بازی قرار گرفته که روند بازی را از یکنواختی خارج می کند و هیجان بیشتری به بازی انتقال می دهد. تنوع سلاح ها در بازی بسیار خوب است و بازیکنان با چندین سلاح که بسیار خوب هم طراحی شده اند بازی خواهند کرد. انیمیشن های طراحی شده برای شخصیت های بازی نیز در سطح خوبی قرار دارد و شکل دویدن سربازان، پنهان شدن پشت قسمت های مختلف و... نیز واقعاً خوب از کار درآمده اند. در ادامه باید به هوش مصنوعی قابل قبول بازی هم اشاره کرد. دشمنان به خوبی در برابر شما مبارزه می کنند و حتی در درجه سختی آسان هم شما را با چالش مواجه می کنند. هوش مصنوعی سایر همراهانتان هم واقعاً خوب است و به خوبی شما را یاری می کنند و می توانند مسیرها را بسیار خوب سپری کنند، بدون اینکه با مشکلی روبرو شوند یا در قسمتی گیر کنند. اگر بازی های ایرانی را تجربه کرده باشید، به این موضوع پی برده اید که بیشتر آن ها دارای باگ ها و مشکلات اجرایی خاصی هستند که بازیکنان را با مشکل مواجه می کنند، اما مبارزه در خلیج عدن از معدود بازی هایی است که از باگ های بسیار کمی برخوردار است. در واقع در آن مدتی که ما مشغول بازی کردن بودیم، با مشکل خاصی برای ادامه بازی مواجه نشدیم. بازی از استانداردهای خوب بازی های اول-شخصی همچون Call of Duty به خوبی استفاده کرده و به همین دلیل شاهد یک گیم پلی بسیار خوب و روان در بازی خواهید بود. به شخصه روند بازی را بسیار دوست داشتم و لذت بسیاری از آن بردم. موضوع اینجاست که شاید در نگاه کلی و مقایسه با عنوان های بزرگ دنیا که همه آن ها را بازی کردیم، این عنوان حرفی برای گفتن نداشته باشد، اما در مقایسه با ساخته های داخلی واقعاً یک بازی قابل قبول و عالی به حساب می آید. مبارزه در خلیج عدن از صداگذاری بسیار خوبی هم برخوردار است و صداهای بسیار خوبی برای بازی ساخته شده است. یکی از قسمت های جالب بازی که در بازی های ایرانی کمتر مشاهده کردیم، صداهای سه بعدی ای هستند که برای شخصیت های بازی ضبط شده اند. صداها در مکان های بسته به خوبی با اکو مواجه می شوند. هچنین انیمیشن های صورت قابل قبولی هم برای شخصیت های بازی طراحی شده که در زمان صحبت کردن، شاهد آن ها خواهید بود. از دیگر قسمت های بسیار جالب بازی، اولین مرحله آن است که در نوع خودش واقعاً عالی و خلاقانه از کار درآمده بود. شروع بازی از آن قسمت هایی است که باید بیشتر در بازی های ایرانی مشاهده کنیم. درباره شروع بازی همین قدر می توانیم توضیح بدهیم که شما را کاملاً برای ادامه بازی تشویق می کند. همچنین آقای صیاد حقیقی نیز به این موضوع اشاره کرد که صحنه پایانی بازی نیز بسیار عالی خواهد بود. البته خودمان درخواست کردیم که صحنه پایانی بازی را به ما نشان ندهند تا بتوانیم در زمان عرضه بازی آن را تجربه کنیم. لحظات خوبی را در استودیوی آمیتیس داشتیم و علاوه بر تجربه بخشی از قسمت های بازی، با مراحل ساخت بازی آشنا شدیم. فیلم ها و قسمت هایی زیادی از مراحل ساخت بازی، طراحی سلاح ها، وسایل مختلف و سایر موارد به ما نشان داده شد که بیانگر این موضوع بودند که تیم جوان این استودیو چقدر برای کارشان اهمیت قائل هستند. ما که منتظریم تا این بازی را زودتر تجربه کنیم. به نظر می رسد که این بازی بتواند تا مدتی به یکی از بازی های خوب ساخته شده در کشورمان تبدیل شود. امروز طی اعلامیه ای در Twitch TV ، شرکت EA GAMES تایید کرد قسمت بعدی از سری Need For Speed تحت عنوان Most Wanted خواهد بود .قبلا شایعاتی مبنی بر ساخت این بازی به گوش رسیده بود ولی حالا به طور رسمی این خبر تایید شد. ![]() مدتی پیش نسخه جدید بازی Assassin’s Creed به نام Revolution Assassin’s Creed عرضه شد. در بازی Assassin’s Creed Revelations که پایان داستان Ezio وAltair بود توقع علاقمندان را نسبت به سری های قبل این بازی برآورده نکرد.به دلیل مدت زمان کم بازی تا اتمام آن , با این وجود که دارای سلاح های جدید،مناظر بسیار زیبا وصحنه هایی اکشن بود ……
اینبار یوبی سافت در حال ساخت سومین نسخه ی این بازی است که به زودی روانه بازار کند. تا چند هفته پیش تنها چیزی که هواداران این بازی می دانستند تاریخ انتشار آن بود ، اما آنها هیچ اطلاعاتی در مورد جزئیات بازی و محل به وقوع پیوستن داستان بازی نداشتند ، تا این که چند روز پیش کاور بازی به همراه عکس هایی و تیزری که مربوط به صحنه ای از بازی می شد منتشر شد ، از آن لحظه هواداران در حال گمانه زنی در مورد محل و سایر جزئیات بازی هستند ! البته تنها کاور بازی را شرکت مربوطه منتشر کرده و عکس ها از جای دیگری منتشر شده است. در مورد محل بازی صحبت های زیادی شده بود که آیا در زمان انقلاب آمریکا ، مصر باستان یا انقلاب روسیه است اما آنچه به طور قطع از این تصاویر مشخص می باشد این است که بازی مربوط به زمان انقلاب آمریکا است و با یک بازی خاص روبه رو خواهیم بود. تاریخ انتشار این بازی زیبا در تاریخ October 31st, 2012 به نقل از سایت Ubi Soft اعلام شده است. ک منبع داخلی از Bethesda اعلام کرده که شرکت Bethesda هفته بعد خبر کنسل شدن بازی Prey 2 را تأیید خواهد کرد. اخیراً چند کنفرانس مربوط به این بازی کنسل شده بود و Bethesda هنوز این خبر را تأیید نکرده است. این بازی قرار بود امسال عرضه شود. Jade Raymond مدیر استودیوی Ubisoft Toronto گفت که به زودی عنوان بعدی از سری بازی های Splinter Cell که طبق شایعات Retribution نام خواهد داشت را رونمایی خواهد کرد. ایشان طی گفتگویی با وب سایت خبری CVG اذعان داشت که در این شماره همچنان همانند عنوان قبلی، تمرکز بر روی قسمت اکشن است، ولی این بار یکی از ریشه های فراموش شده سری به این عنوان باز خواهد گشت.
خانم Raymond همچنین دوباره تاکید کرد که تمرکز آن ها در حال حاضر ۱۰۰% بر روی Splinter Cell بعدی است، ولی نیم نگاهی به خلق IP جدید نیز دارند:
به تازگی استودیوی ژاپنی Grasshopper اعلام کرده با جدیت در حال بررسی است که دنباله ی بازی اکشن ترسناک Shadows of the Damned را بسازد و گفته احتمالاً کمپانی EA هم با این کار موافقت می کند. این بازی که به طور مشترک توسط سودا ۵۱ و شینجی میکامی تهیه و تولید شد با استقبال گرمی از سوی منتقدان مواجه شد اما نتوانست فروش مناسبی در بازار داشته باشد، از سوی دیگر پایان این بازی به گونه ای بود که فضای بسیار مناسبی برای ساخت یک دنباله را فراهم می کرد. نکته ی جالب این است که سودا ۵۱ پیش از این در نمایشگاه TGS سال گذشته از ساخت این بازی ابراز پشیمانی کرده بود. او گفته بود:
پس از آن بود که استودیوی Grasshopper تصمیم به ساخت بازی های کوچکتر گرفت. به عنوان مثال این استودیو با همکاری استودیوی Digital Reality بازی Sine Mora را ساخت. اخیراً هم آقای Akira Yamaoka (آهنگ ساز بازی) در مصاحبه ای با سایت یوروگیمر در خصوص ساخت دنباله گفت:
در مورد این که EA هم با ساخت این دنباله موافق است یا خیر Yamaoka گفت احتمالاً بله.
![]() استودیوی InXile رسما اعلام کرد در حال کار بر روی ادامه ی مستقیم یکی از تاثیرگذارترین نقش آفرینی های تاریخ است، Wasteland که در سال 1988 توسط Interply به بازار عرضه شده بود عنوانی بود که بعد ها باعث خلق آثار مطرحی چون سری Fallout و به نوعی بنیان گذار آثار post apocalyptic در دنیای بازی ها شد. نکته ی جالب در این میان اینست که Wasteland 2 بدون هیچ ناشر و حمایت مالی ای در دست ساخت است و بودجه ی فعلی تامین شده برای آن تا این لحظه حدود 1.18 میلیون دلار بوده که از طرف طرفداران بازی جمع آوری شده است! InXile که بزرگترین اثر کارنامه ی نه چندان پربار آن The Bard's Tale است ، قول داده تمام تلاش خود را برای ارائه ی یک دنباله ی وسیع و وفادار به عنوان اصلی انجام خواهد داد، بنابر اعلام سازندگان اواخر سال 2013 زمان انتشار بازی برای PC خواهد بود.
وبسایت Gamasutra، لیستی از بهترین بازی های رایگان و غیر رایگان هفته ی گذشته ی فروشگاه اپل (App Store)، برای iPhone و iPoud Touch را منتشر نمود.در این لیست عناوین معروفی همچون Fruit Ninja و Angry Birds دیده می شوند.نکته ی قابل توجه این لیست نیز، مربوط به قرارگیری Angry Birds در رده ی هفتم و Draw Something در رده ی اول می باشد.شما می توانید لیست کامل برترین های این هفته را در زیر مشاهده نمایید:
بازی های غیر رایگان : 1. Draw Something 2. Modern Combat 3: Fallen Nation 3. Where's My Water? 4. Fruit Ninja 5. Words With Friends 6. Cut the Rope 7. Angry Birds 8. Bejeweled 9. Scramble With Friends 10. Angry Birds Seasons بازیهای رایگان : 1. Draw Something Free 2. DOOORS: Room Escape Game 3. Zombie Highway 4. Draw A Stickman: Episode 2 5. Lep's World Plus 6. Mr. Oops!! 7. Zombie Jombie 8. Plumber Crack 9. Air Wings 10. Temple Run می دانستیم که گوگل مشغول ساخت عینک هوشمند اش است. اما به نظر می رسد مایکروسافت هم از قافله ساخت گجت های پوشیدنی عقب نمانده و مشغول کار بر روی عینک و کلاهی است که دنیای بازی ها را متحول می کند. بر اساس Patent جدید به ثبت داده شده از سوی این شرکت، آنها ممکن است روی ساخت یک پروژکتور مجازی تصویر کار کنند که درون کلاهخود ها و عینک ها تعبیه می شود و می تواند دو تصویر متفاوت را در آنجا پخش کند تا حس تصویر سه بعدی را ایجاد کند. پروژکتورها نیمه شفاف خواهند بود و بنابراین هنگام بازی می توانید محیط بیرون را هم ببیند. و از طرف دیگر دنیای واقعی می تواند با دنیای مجازی مخلوط شود تا یک درک جدید از محیط مقابل تان داشته باشید. این طور که خبرها و شایعات به گوش می رسد، انگار بعد از تبلت ها، نسل بعدی رقابت بر روی عینک های هوشمند خواهد بود. شما فکر می کنید از چه زمانی میتوانیم آنها را به چشم بزنیم؟
در حالیکه تا کنون بازی های Hack and Slash پیشرفت خوبی داشتند، برخی از بازی ها با عملکرد ضعیفشان، تنها ارزش بازی هایی مانند God of War III یا Castlevania: Lords of Shadow را بیش از پیش می کنند. از جمله این بازی ها می توان به یکی از جدیدترین ساخته های استودیوی Gaijin Entertainment اشاره کرد که Blades of Time نام دارد و توسط Konami راهی بازار شده است. داستان داستان Blades of Time مربوط به دختری به نام آیومی (Ayumi) می شود. او یک جنگجو و یک کاشف گنج است که به همراه دوستش زیرو (Zero) به سرزمین Dragonland آمده تا از اسرار این قلمروی مرموز باخبر شود. اما این سرزمین اتفاقات عجیبی را برای آیومی رقم می زند و از همان هنگام ورود به جزیره، اتفاقات زیادی برای او و دوستش رخ می دهند. زیرو از همان ابتدای بازی ناپدید می شود و آیومی نیز برای پیدا کردن او راهی قسمت های مختلف این سرزمین می شود، اما از همان ثانیه های آغازین، او متوجه قدرت های مرموز این سرزمین شده و با یک راهنمای افسانه ای آشنا می شود که قصد دارد او را در این سرزمین کمک کند. آیومی در طول بازی قدرت های زیادی بدست می آورد که از سوی راهنمای مرموز به او داده می شوند، اما مهمترین قدرت او، کنترل زمان است. آیومی توانایی قدرت زمان را پیدا می کند تا به وسیله آن بتواند هم دوستش را پیدا کند و هم پرده از راز اتفاقات رخ داده در بازی بردارد. داستان بازی چندان خوب روایت نمی شود و بیشتر داستان توسط دیالوگ هایی که برای آیومی تهیه شده، روایت می شود. آیومی در طول بازی همواره با خودش صحبت می کند و حتی جواب بسیاری از سوالاتی که در بازی به وجود می آیند را خودش می دهد. حالا اینکه او جواب این سوالات را از کجا می فهمد، مشخص نیست! از طرف دیگر، شکل روایت داستان بسیار کلیشه ای است و مانند این داستان در بسیاری از بازی های Hack and Slash موجود در بازار دیده می شود. گرافیک بازی از نظر هنری در سطح خوبی قرار دارد و مشخص است که گروه هنری عملکرد خوبی برای طراحی محیط های بازی، مکان های مختلف و دشمنان بازی داشته اند. اما این بخش هنری به شکل خوبی در بازی پیاده سازی نشده و به همین دلیل شاهد گرافیک خوبی در این بازی نخواهید بود. در حالت کلی، می توان به این موضوع اشاره کرد که طراحی محیط ها و خلق مکان های فانتزی بازی در سطح خوبی طراحی شده که دلیل آن هم قوی بودن بخش هنری بازی است. اما به دلیل اینکه کیفیت بافت های بازی خوب نیست و اشیاء طراحی شده در بازی در سطح خوبی قرار ندارند، شاهد مناظر بی کیفیتی در طول بازی هستیم. طراحی دشمنان خوب صورت نگرفته است. درست است که ایده خلق آن ها جالب بوده، اما سازندگان در عمل نتوانسته اند زیبایی خوبی به آن ها ببخشند. طراحی شخصیت اصلی بازی نیز چنگی به دل نمی زند و اصلاً خوب طراحی نشده است. جلوه های ویژه بازی مانند انفجارها و نیمچه تخریب پذیری ای که برای بازی طراحی شده نیز خوب از کار درنیامده و این موضوع نیز باعث دلسردی ما از قسمت گرافیک بازی شده است. در کل اگر این بازی از طراحی هنری خوبی برخوردار نبود، در قسمت گرافیک با یک شکست کامل مواجه می شد. موسیقی/صداگذاری موسیقی های ساخته شده برای بازی هیجان چندانی را به وجود نمی آورند. موسیقی ها ریتم معمولی ای دارند و از حالت حماسی فوق العاده ای برخوردار نیستند که با شنیدن آن ها در فضای مبارزه ها قرار بگیرید. روند یکنواخت موسیقی های بازی باعث شده که صحنه های اکشن از هیجان کمتری برخوردار باشند. افکت های صوتی بازی نیز به خوبی خلق شده اند، اما مسئله اینجاست که در زمان مبارزه ها، صدای افکت های صوتی مانند برخورد شمشیرها و صدای اصابت شمشیر با دشمنان بیش از صدای موسیقی شنیده می شود. فقدان بالانس خوب در این قسمت باعث شده که موسیقی های بازی نیز درست به گوش نرسند. صداگذاری روی شخصیت های بازی نیز از دیگر قسمت هایی است که می توانست بهتر از این ها از کار دربیاید. صداگذاری روی شخصیت آیومی اصلاً خوب صورت نگرفته و او بسیار یکنواخت و بی حالت صحبت می کند. دیالوگ هایی که آیومی به کار می برد، اصلاً خوب روایت نمی شوند و هیچ حسی در آن ها وجود ندارد. در کنار این موضوع نیز می توان به هماهنگ نبودن صدای شخصیت ها با حرکت لب آن ها اشاره کرد. گیم پلی گیم پلی می تواند از جمله قسمت های تقریباً خوب بازی باشد. البته باید به این موضوع اشاره کرد که این بازی چیز خاصی را به گیم پلی استاندارد بازی های Hack and Slash اضافه نکرده و یک روند معمولی را پیش روی شما قرار می دهد. دقیقاً این بازی همان تجربه ای را در گیم پلی به شما انتقال می دهد که در سایر بازی های این سبک تجربه کرده اید. استفاده از سلاح های مختلف که شامل شمشیر، کاتانا و... می شود، اولین راه برای از بین بردن دشمنان است. حتی در زمان مبارزه ها نیز دکمه ای را روی دشمنان مشاهده می کنید که با فشار دادن آن می توانید کار دشمنان را یکسره کنید. سلاح دیگری که در این بازی در اختیار خواهید گرفت، تفنگی است که پس از مدتی بدست می آورید. از این تفنگ می توانید برای از بین بردن دشمنانی که در فاصله دور قرار دارند، استفاده کنید. البته استفاده از تفنگ اصلاً خوب طراحی نشده و انیمیشن های بد شخصیت بازی در هنگام استفاده از این سلاح نیز به این موضوع کمک کرده اند. با کشتن دشمنان در طول بازی، میزانی امتیاز و قدرت کسب می کنید و به وسیله آن ها می توانید برای خود قدرت های جدیدی مثل کنترل زمان بدست بیاورید. می توانید تنها با مکثی کوتاه، ضربه های قدرتمندی به دشمنان بزنید و آن ها را نابود کنید. می توانید زمان را متوقف کنید و دشمنان را دور بزنید و از پشت سر به آن ها حمله کنید. کارهای زیادی به وسیله قدرت کنترل زمان در طول بازی می توان انجام داد. از طرف دیگر، معماهای مختلفی نیز در بازی طراحی شده اند که علاوه بر ایجاد تنوع، کمی بازی را از فضای اکشن دور می کنند. معماهای بازی نیز به وسیله قدرت کنترل زمان حل می شوند و استفاده درست از آن ها می تواند شما را در بازی جلو بیندازد. گر چه گیم پلی بازی نوآوری خاصی در بر ندارد، اما ایده استفاده از زمان و المان های خوبی که برای آن طراحی شده، توانسته روند خوبی را در بازی به وجود بیاورد. نتیجه گیری بازی Blades of Time یک بازی عالی در سبک Hack and Slash به شمار نمی آید و توان رقابت با عنوان های دیگر را ندارد، اما در نوع خودش یک بازی جالب توجه به حساب می آید که می توان آن را برای مدتی بازی کرد. این بازی نوآوری چندانی در خود ندارد و شاید سبک و روند سریع آن بتواند علاقه مندان به این سبک از بازی ها را به سمت خودش جذب کند. Rayman Origins که عنوان شده بود در ماه مارس به مرحله انتشار خواهد رسید، اکنون با تاخیر مواجه شده و عرضه آن به ماه ژوئن سال جاری موکول شده است. ساعاتی پیش، طبق سنت هر ساله جوایز بخش بازی های رایانه ای آکادمی British Academy of Film and Television Arts) BAFTA) به برندگان اهدا گردید.
در E3 سال 2010 مایکروسافت عناوین مختلفی را برای Kinect رونمایی کرد. این عناوین اکثراً مخاطبان غیر حرفه ای و کم سن و سال بازیهای ویدئویی را هدف قرار داده بودند و در حالی که اغلب آنها هنگام تجربه دسته جمعی حس و حالی جدید را به مخاطبان خود منتقل میکردند، هنگام تجربه تک نفره، برای مخاطبان خود تکراری و خسته کننده شده و در مدت نسبتاً کوتاهی جذابیت خود را از دست میدادند. در واقع نکته متمایز کننده و نیرو بخش این عناوین لذتی بود که از بازی کردن چند نفره آنها بوجود می آمد. مسلماً عناوینی که از کنار هم قرار گرفتن بازیهای کوچک و بی هدف (Mini Game) بوجود آمده اند، نمیتوانند برای مدت زمان طولانی مخاطبان حرفه ای یا بزرگسال خود را راضی نگه دارند. میتوانیم این دست از بازیها را به عنوان موج اول بازیهای کینکتی بشمار آوریم. اما در TGS 2010 و قبل از وارد شدن کینکت به بازار، مایکروسافت بازیهای جدید استدیو های ژاپنی را برای این سنسور حرکتی معرفی کرد و مدعی شد که بازیبازهای حرفه ای نیز میتوانند از این وسیله استفاده کرده و لذت ببرند. تا به امروز عناوین زیادی برای این سنسور آمده و هر کدام بخشی از پازل به هم ریخته ساخت بازیهای مخصوص حرفه ای ها را کامل کرده اند. Child of Eden ،The Gunstringer ،Dance Central ،Forza Motorsport 4 و ... Mass Effect 3 هر کدام به نوبه خود نشان دادند که کینکت در هر سبکی و به طریقی میتواند مثمر ثمر واقع شود. اما امسال و در نمایش بهاره مایکروسافت بازیی به نمایش در آمد که بنظر میرسد بتواند نسل جدیدی از بازیهای کینکتی را برای ما به ارمغان بیاورد. بازیی که از ترکیب کنترلر عادی Xbox 360 و کینکت به طور همزمان سود برده و گیم پلی ترکیبی را به مخاطبان خود ارائه میدهد (البته اگر Forza 4 را فاکتور بگیریم). ![]() Steel Battalion: Heavy Armour در واقع دنباله ای بر سری Steel Battalion است که از سال 2002 برای Xbox ارجینال عرضه شد. سازنده این عنوان استدیو From Software میباشد که پیش از این عناوینی مانند Armored Core، Dark Souls و Ninja Blade را برای کنسولهای نسل حاظر ساخته است. داستان بازی جنگ جهانی بین آمریکا و یکی از کشورهای آسیایی (احتمالاً چین) در سال 2082 را توصیف میکند، که بواسطه نابود شدن تمام Microprocessor ها در سال 2020، تنها بر جنگ افزارهای مکانیکی تکیه دارد. عامل نابودی ساخته های الکترونیکی بشر در سال 2020 حمله میکروبی عنوان شده است که به سیلیکونهای موجود در قطعات الکترونیکی حمله ور، و آنها را از بین میبرده است. مهمترین سلاح در طول این جنگ ها ربات هایی هستند که بر روی دو پای مکانیکی خود حرکت کرده و در دنیای بازی با نام Vertical Tank ( به اختصار VT ) شناخته میشوند. شما در بازی نقش گروهبانی را ایفا میکنید که فرماندهی یکی از این VT ها را در اختیار دارد. هنگام پیشبرد بازی و انجام نبرد های سهمگین مهمترین و آخرین امید شما خدمه و VTـی است که در اختیار دارید. خدمه VT در واقع نقش بازوهای توانمند شما را در حین جنگ ایفا میکنند و شما باید برای بالا بردن شانس پیروزیتان در نبردهای پیش رو از آنها حفاظت کرده و در مواقع لازم آنها را تحت کنترل خود درآوردید. شعار بازی جنگ در داخل و بیرون است. از یک سو شما و همقطارانتان باید با دشمنان متجاوز بجنگید و از سوی دیگر میبایست مانع از بروز رفتارهای احمقانه ناشی از ترس در خدمه VT شوید. حدود 20 حرکت، کلید و ژست برای کنترل بازی در اختیار خواهید داشت که از ترکیب کنترلر عادی و کینکت حاصل میشوند. تمامی این حرکات و رفتارها برای زنده ماندن شما و به پایان رساندن هر مرحله کاربردی بنظر میرسند. عوض کردن نوع گلوله ها، عوض کردن نمای دوربین در کابین، چک کردن وضعیت خدمه، روشن کردن موتور و ... از جمله کارهایی هستند که میبایست بصورت مداوم و بموقع انجام دهید. انجام تمامی این حرکات و استفاده از کنترلر 360 برای حرکت و تیراندازی و تنظیم زاویه دوربین در بازی باعث میشود که ترکیبی واقع پذیر و خوشایند را در هنگام بازی شاهد باشید. کارهایی که با کینکت انجام میدهد به همان شکلی طراحی شده اند که در واقعیت ممکن است با آنها روبرو شوید. از یک خوش و بش کردن ساده با خدمه VT گرفته تا گرفتن یک سیب که به سمتتان پرتاب شده و یا بیرون انداختن یک نارنجک که به داخل کابین پرتاب شده است و ... همگی کارهایی هستند که باید با بدنتان انجام دهید و به نوعی میتوان گفت این حرکات جایگزینی برای QTE های متداول در بازی های ویدئویی هستند. نکته جالبتر درباره بازی این است که بر خلاف اکثر عناوین کینکتی شما ملزم هستید که در حین انجام بازی بر روی صندلی بنشینید.
اگر از جای خود برخیزید، خواهید دید که نمای دوربین از داخل اتاقک VT خارج شده و با باز کردن در فوقانی آن بالا تنه شما خارج از VT قرار میگیرد. دست خودتان را مانند حالتی که دوربین دوچشمی در دست میگیرید در مقابل صورتتان بیاورید، دوربین بازی زوم میشود و میتوانید محیط پیرامون را بررسی کنید با یک نگاه به سمت چپ تیرباری را میبینید که میتوانید در طول بازی مورد استفاده قرار دهید؛ به داخل کابین بازگشته و با دستهای مجازیی که برای کنترل اهرمها و کلید ها طراحی شده اند محیط را بررسی کنید خدمه خود را لمس کنید و شاهد عکس العمل آنها باشید؛ از VT خارج شوید و به کمک سایر همرزمان خود در میدان جنگ بروید و ... در تمامی این لحظات شما با بدن خودتان محیط بازی و وضعیت های مختلف آن را تحت تأثیر قرار میدهید. این خاصیت کینکت است که بعد از گذشت چند لحظه کاری کند که بی اختیار خود را در داخل بازی پیدا کنید و این بازی با طراحی درست حرکات و وضعیت های پیش رو این احساسات و لذتهای حاصل از آن را برای شما دو چندان خواهد کرد. هنگامی که اهرمها و کلیدهای داخل کابین را شناختید میتوانید کنترلر 360 را در دست گرفته و با VT حرکت کنید. سبک حرکت در بازی مشابه سایر عناوین استاندارد است. آنالوگ سمت چپ برای حرکت رو به جلو و عقب و آنالوگ سمت راست برای چرخاندن دوربین در زوایای مختلف، LT برای شلیک تیربار و RT برای شلیک گلوله های تانک در نظر گرفته شده اند. شما در طول بازی میتوانید یکسری انتخابهای محدود داشته باشید که امکان دارد در موقعیت های بعدی تأثیر گذار باشند (مانند کمک کردنتان به یک گروه دیگر و به تعویق انداختن مأموریت اصلی خودتان). همچنین سلامتی روحی و جسمی خدمه VT نیز جزو نکاتی است که باید مد نظر قرار دهید. اگر شما نتوانید VT را به خوبی کنترل کرده و در تقابل با دشمن ضعیف عمل کنید شاهد زخمی شدن خدمه خواهید بود و از کارایی آنها کاسته میشود و یا مشاهده میکنید که آنها ترسیده اند و قصد ترک کابین را دارند. حتی ممکن است آنها در طول جنگ کشته شوند و مجبور شوید تمام وظایف آنها را تا پایان مرحله انجام دهید و این، احتمال موفقیت شما در آن مرحله را پایین می آورد.
البته اگر از طرفداران قدیمی این سری بازی (و عناوین شبیه ساز جنگ رباتها) بوده باشید و کنترلر های، حدوداً، 40 دکمه ای مخصوص این بازی را تجربه کرده باشید ممکن است از این بازی خوشتان نیاید و یا نسبت به آن حس خوبی نداشته باشید. میتوان گفت که Steel Battalion: Heavy Armour دقت و شبیه سازی دو عنوان عرضه شده در نسل قبل را ندارد اما لذت بخشی و حس واقع گرایانه حرکاتی که بواسطه کینکت انجام میدهید باعث میشوند که تجربه ای جدید را پیش روی خود ببینید. کنترل ادوات داخل کابین با کینکت سخت است و برای یادگیری و اجرای تمامی آنها به تمرین نیاز خواهید داشت و دقت در انجام دقیق حرکات میتواند بر استرس و هیجان شما در طول بازی اضافه کند. این بازی در 22 June سال 2012 به بازار عرضه خواهد شد.
به احتمال زیاد، اکثر ما در دوران نوجوانی، ورزش فوتبال را در مدرسه و یا در کوچه ها تجربه کرده ایم. لذتی که هیچ وقت فراموش نخواهیم کرد. با گذر زمان، شاید دیگر نتوانیم این گونه لذت ها را تکرار کنیم، اما EA با عرضه FIFA Street جدید قصد دارد تا همان حال و هوای فوتبال بازی کردن در کوچه ها را در ذهن ما تداعی کند. گرافیک FIFA Street جدید با موتور بازیسازی Impact ساخته شده که قبلاً از آن برای بازی FIFA 12 استفاده شده بود. اولین چیزی که در FIFA Street مشاهده می کنید، این است که در این بازی دیگر خبری از گرافیک فانتزی و طراحی بازیکنان به شکل کاریکاتوری نیست. در FIFA Street جدید با همان بازیکنانی روبرو می شوید که در سری FIFA آن ها را مشاهده کرده اید. محیط های بازی به شدت واقعی طراحی شده و فوتبالیست ها نیز مانند سری FIFA بسیار واقعی و شبیه به مدل های اصلی هستند. از خصوصیات موتور Impact خلق انیمیشن های بسیار زیاد و واقعی است که روند بازی را به شکل ملموسی طبیعی جلوه می دهد. نکته جالب اینجاست که تعداد انیمیشن های این بازی نسبت به FIFA 12 بیشتر شده اند و این موضوع به تنهایی می تواند در نوع خودش بسیار هیجان انگیز باشد. محیط های بازی بسیار خوب طراحی شده و زمین ها و استادیوم های بسیار زیادی را در FIFA Street مشاهده می کنید که هر کدام به شکلی خاص و زیبایی طراحی شده اند. موسیقی/صداگذاری مانند اکثر بازی های ورزشی موجود در بازار، موسیقی هایی که در FIFA Street می شنوید، آهنگ های لایسنس شده ای هستند که برای آن تهیه شده اند. موسیقی های بسیار زیادی را در منوها و در هنگام بازی کردن خواهید شنید که ریتم خوب و زیبایی دارند. در FIFA Street خبری از گزارشگر نیست و صدای افراد کنار زمین و خود بازیکنان جای گزارشگر را پر کرده است. این قسمت به شکل بسیار خوبی از کار درآمده و حس بازی در کوچه ها و سالن های مختلف را به خوبی به شما منتقل می کند. بازیکنان همانند رفتارهای واقعی در فوتبال، با هم صحبت می کنند و نسبت به اتفاقاتی که در طول مسابقه رخ می دهند، از دیالوگ های مختلف استفاده می کنند. به طور مثال، می توان به این موضوع اشاره کرد که در طول مسابقه بازیکنان یا اشخاصی که در کنار زمین ایستاده اند، از شما می خواهند که دفاع کنید، پاس بدهید و یا در زمان انجام حرکات مختلف، شما را تشویق می کنند. حتی در زمانی که توپ به بیرون می رود هم شاهد این موضوع خواهید بود که بازیکنان از این بابت ابراز تأسف نیز می کنند. گیم پلی گیم پلی، اصلی ترین قسمت FIFA Street است. در این بازی می توانید حرکات مدرسه ای و کلاسیک ورزش فوتبال را به نمایش بگذارید که اجرای آن ها در واقعیت بسیار مشکل خواهد بود. برای انجام حرکات و دریبل های بسیار زیبا، باید از هر دو آنالوگ استفاده کنید. البته انجام این حرکات به کمی مهارت نیاز دارد و زمانی که توانایی انجام آن را بدست می آورید، قطعاً این بازی به یکی از جذاب ترین عنوان هایی که تا کنون تجربه کرده اید، تبدیل می شود. در FIFA Street با مدهای مختلفی روبرو می شوید که بازی کردن هر کدام آن ها بسیار جالب خواهد بود. از مدهای 5 بر 5 که در زمین های بزرگ مسابقه می دهید تا مدهای 2 بر 2 که در زمین های کوچک تر برگزار می شوند، در بازی قرار دارند. حتی مدی در بازی قرار دارد که با زدن هر گل می توانید یکی از بازیکنان تیم مقابل را از مسابقه بیرون کنید. البته برعکس این اتفاق نیز در این مد برای تیم شما رخ خواهد داد. در FIFA Street می توانید به قسمت World Tour بروید و در آنجا یک بازیکن را به شکلی که می خواهید درست کنید. پس از آن، می توانید یک باشگاه کوچک درست کنید و بازیکنان جدید در اختیار بگیرید و وارد مسابقات محلی شوید و رفته رفته باشگاه خود را قوی و مطرح کنید. در ابتدای قسمت World Tour تیم شما قدرت زیادی ندارد و نمی تواند حرکات چندان خارق العاده ای با توپ اجرا کند. دلیل این موضوع، این است که Level بازیکنان شما در سطح پاینی قرار دارد. با پیروزی در مسابقه ها می توانید میزان Level بازیکنان خود را ارتقاء دهید تا بتوانید حرکات جدیدی یاد بگیرید. همچنین پیروزی در درجه سختی های گوناگون، آیتم های مختلفی را برای شما باز می کند که شامل لباس های مختلف و حرکات جدید می شوند. در کنار World Tour قسمت دیگری به نام Exhibition Mode نیز در بازی قرار دارد که می توانید در آن مسابقات و مدهای مختلف را تجربه کنید. در این بخش می توانید مدهای مختلفی مانند Standard 5 v 5 Match, Last Man Standing, Futsal و Panna Rules را تجربه کنید. جالب ترین مد بازی را می توان قسمت Last Man Standing دانست. در این مد با هر گلی که به تیم حریف می زنید، یک یار هم از آن ها کم می کنید. این مد آنقدر ادامه پیدا می کند که تمام بازیکنان یک تیم از بازی خارج شوند. مد Futsal یک مسابقه 5 بر 5 است که در استادیوم ها و ورزشگاه های بزرگ برگزار می شود. در این مد دیگر خبری از دیوارهای دور زمین نیست و قانون اوت در بازی قرار دارد. در این مد دیگر نمی توانید از موانع طبیعی به عنوان یک یار اضافه استفاده کنید. Panna Rules نیز از آن مدهای جالب توجه بازی است که در آن 3 نقطه در 3 منطقه بازی قرار گرفته اند. بازیکنان باید با رسیدن به نقطه ها، حرکات نمایشی انجام دهند تا بتوانند آن نقطه را از بین ببرند. در این بازی بیش از 2000 فوتبالیست قرار دارند که در باشگاه های مطرح دنیا و کشورهای مختلف با هم رقابت می کنند. در FIFA Street دیگر خبری از قانون های دست و پا گیر فوتبال نیست و در آن آزادی ای را تجربه می کنید که روند بازی را بسیار سریع و هیجان انگیز کرده است. در این بازی می توانید از دیوارهای موجود در اطراف زمین استفاده کنید و از آن به عنوان یک بازیکن اضافی کمک بگیرید. استفاده از دریبل های مختلف و کارهای گروهی فوق العاده ای که در بازی انجام می دهید، کلید موفقیت در این عنوان خواهند بود. همچنین اگر در انجام این بازی با مشکل مواجه شدید، می توانید به قسمت Practice Arena مراجعه کنید و در این قسمت حرکات مختلف را تمرین کنید. اگر کمی زمان در این قسمت بگذرانید، قطعاً می توانید یک بازی عالی را تجربه کنید. نتیجه گیری نسخه جدید سری بازی های FIFA Street واقعاً یک بازی عالی و نفس گیر است که می تواند هیجانی بیشتر از سری FIFA را به شما منتقل کند. وجود مدهای مختلف، انیمیشن های فوق العاده و فضای صمیمی حاکم در این بازی، لحظات به یاد ماندنی ای را برای طرفداران این سری به ارمغان می آورد.
همیشه بین بازی های سرگرم کننده و بامزه و سلاح های مسخره رابطه خوبی برقرار است. Saints Row: The Third با سلاح های عجیب و غریبش، BioShock با ارتش زنبورها و حالا هم Dishonored. خب Dishonored سلاح جالبی دارد، موش! موش های ترسناک که انسان می خورند! واقعاً لذت می برید که 50 موش را به سمت دشمنان رها می کنید و موش ها هم آن ها را مانند پنیرهای متحرک ببینند. البته این تنها راه نیست. شاید شما دوست داشته باشید که دشمنان خود را بخار کنید، یخ بزنید، با الکتریسیته بسوزانیدشان و یا اصلاً آن ها را نکشید! البته شما در نقش یک انسان نیرومند و قاتل غیر طبیعی قرار می گیرید، ولی بدین معنی نیست که در این راستا یک قاتل دیوانه باشید. اینکه هر هدف را در بازی چطور انتخاب کنید و یا چه بلایی سر او بیاورید، کاملاً بر عهده شما است. اگر دلرحم هستید، طرف را بیهوش کنید. اگر می خواهید بد باشید، یک نفر را از یک ساختمان شش طبقه به پایین پرت کنید. اگر می خواهید یک آدم مریض باشید، با استفاده از تیر و کمان ماشه دار در حالیکه در سایه هستید و فقط چند سانتی متر با دشمن فاصله دارید، به صورت او شلیک کنید! در نتیجه، سیستمی در کار نیست که بگوید کار شما خوب است یا بد. شما هستید و وجدان خود و البته تغییرات در روند داستان بازی. نام شخصیت اصلی بازی کوروو (Corvo) است. یک قاتل که مأمور می شود از ملکه شهر عجیب Dunwall محافظت کند. متأسفانه کمی بعد کوروو متهم به قتل ملکه می شود و حالا هدف او پاک کردن نام خود از این اتهامات است. در هر مرحله شما می توانید قدرت ها و تجهیزات خود را Upgrade کنید و خدا می داند چه تعداد نیرو در این بازی وجود دارد. می توانید به ارتش موش ها، قابلیت تله پورت کردن در فاصله نزدیک، تسخیر ذهن مردم و حیوانات، Slow-Motion کردن به سبک Max Payne و دیدن پشت دیوارها دست پیدا کنید. همچنین می توانید تغییراتی هم در سلاح ها ایجاد کنید. مثلاً تیر و کمان را آتشین کنید و یا یک اره به هفت تیر خود ببندید. این توانایی ها طوری با طراحی مراحل کار شده اند که به هیچ وجه احساس بسته بودن و ناتوانی نکنید. داستان بازی در مراحل، شاید ثابت باشد، ولی نحوه طی کردن آن مرحله کاملاً به شما بستگی دارد و با یک دنیای کاملاً Sand Box روبرو هستید. یکی از مراحل در Golden Cat Ballroom اتفاق می افتد. هدف کوروو از بین بردن دو برادر در این مکان است که آن ها توسط نگهبان های بسیار زیادی تحت پوشش هستند. می توانید از در روبرو وارد شوید که مسلماً خیلی واضح هست، ولی می توانید یک موش را گرفته و با تسخیر ذهن او وارد لوله ها شوید و از نگهبان ها بگذرید و یا حتی از سیستم تله پورت استفاده کنید و طی یک چشم به هم زدن به پشت بام ساختمان نقل مکان کنید. مسلماً بازی در حالتی که به خود صدمه نزنید، آسان تر است و می توانید خیلی مخفیانه در یک مرحله پیش بروید. یکی از برادرها داخل حمام و دیگری داخل یک اتاق دیگر است. ابتدا باید کمی اطلاعات جمع کنید، پس بهتر است که یواشکی به حرف های آن ها گوش کنید. بعد از آن می توانید به سمتشان تله پورت کرده و با تیغی تیز گلویشان را ببرید و یا بیهوششان کرده و آن ها را به اتاقی دیگر ببرید که نیروهای امنیتی دیگر متوجه حضور شما نشوند. Dark Vision قابلیت دیگر کوروو است که به شما اجازه می دهد پشت دیوارها را هم ببینید. شما یکی از برادرها را داخل حمام می بینید، ولی در قفل است. پس باید به دنبال کلید بگردید. اما چرا به خودمان زحمت بدهیم؟! می توانید لوله ها را دنبال کنیم و با بالا بردن درجه آب گرم هدف را زنده زنده در وان خود آب پز کنیم! راه های خیلی بیشتری برای از بین بردن برادرها است. مثلاً می توانید ذهن دختری را تسخیر کنید و به اتاق او بروید و با چاقو ترتیب او را بدهید. یا می توانید ذهن هدف را تسخیر کنید و او را به جایی امن برده و با هفت تیر بکشید. در هر صورت هدف شما مرده و کسی هم متوجه آن نمی شود، ولی اگر کسی شما را در حین کشتن هدف ببیند، بازی خیلی اکشن می شود و باید به زور از ساختمان فرار کنید. خوشبختانه بخش اکشن هم به اندازه بخش مخفی-کاری لذت بخش است. با استفاده از قدرت های گوناگونی که دارید، می توانید هر کاری بکنید. می توانید زمان را متوقف کنید و در آرامش آن ها را بکشید و یا زمان را آهسته کرده و از گلوله هایشان جاخالی دهید و یا در همین حین تیغ های بزرگی جلو پای آن ها بگذارید و ناگهان زمان را به حالت عادی برگردانید و نگاه کنید که چطور تکه تکه می شوند و یا به دوست های موشی خود متوسل شوید که آن ها را زنده زنده بخورند. حتی می توانید در همان ابتدا یک موش را تسخیر کرده و از ساختمان به راحتی فرار کنید. در حالیکه بازی سیستم خوب و بد ندارد، در عوض Chaos System در این بازی وجود دارد که تقریباً شبیه به یک کارگردان هوش مصنوعی هست. هر کاری که در بازی بکنید، ممکن است در آینده روی یک بخش، شخصیت و اتفاق در بازی تأثیر بگذارد و مانند عناوین دیگر، خوب یا بد بودنتان را با چماق به سر شما نمی زند! این بازی خیلی وسیع تر از نکاتی است که اشاره کردیم و طراحی هنری آن که به سبک لندن 1600 است، واقعاً محصور کننده کار شده است. طراح هنری بازی ویکتور آنتونو (Viktor Antonov) است که Half-Life 2 را در کارنامه دارد. Dishonored امسال برای Xbox 360 ،PC و PS3 عرضه خواهد شد.
در مورد XCOM دو دیدگاه وجود دارد. اولین گروه، کسانی هستند که نسخه PC سال 1994 را بازی کرده اند و مسلماً خیلی از آن ها نگران هستند. گروه دوم، کسانی هستند که در آن زمان خیلی کم سن بوده اند تا این بازی را در 18 سال پیش تجربه کنند. مهم نیست که جزو کدام دسته باشید، مهم این است که بسیاری اعتقاد دارند XCOM یکی از بهترین بازی هایی است که تا به حال ساخته شده است. این بازی در هر زمینه ای پیشرو بود و موفقیت های زیادی را کسب کرد. XCOM یک بازی استراتژی Turn-Based و در مورد حمله بیگانه های فضایی به زمین است و شما در این بازی با داشتن جوخه های جنگی خود وارد مبارزه با این موجودات می شوید و در طول بازی کم کم به موفقیت می رسید و یا شکست می خورید. همانند XCOM اصلی، شما ممکن است در Enemy Unknown هم شکست بخورید و وقتی سربازها بمیرند، آن ها بازنخواهند گشت و همین موضوع بر نتیجه بازی تأثیر دارد. البته هدف بازی سخت بودن بیش از حد، همانند نسخه اصلی نیست، ولی واضح است که بازی سعی دارد هیجان و حس واقعی بودن را داشته باشد. XCOM بازی خیلی نوآورانه ای بود و Firaxis هم قصد دارد همینطور باشد. در یکی از نمایش های اخیر بازی، یک جوخه چهارنفره از سربازهای حرفه ای به منطقه ای فرستاده می شوند تا تحقیق کنند که آیا در این مکان موجودات فضایی وجود دارند یا نه و در پایان فقط 3 نفر از این مأموریت زنده برمی گردند. گرافیک بازی رنگی و به سبک کارهای علمی-تخیلی (Sci-Fi) است و در بعضی مواقع خیلی شبیه به Halo کار شده است. بازی بر خلاف نسخه اصلی که در سال 1999 اتفاق می افتد در 1960 پیگیری می شود. در همان مرحله اول، متوجه می شویم که XCOM یک بازی غنی و بسیار تاکتیکی است. در بعضی مواقع باید آنقدر نزدیک به میدان نبرد بشوید تا متوجه شوید با چه موجوداتی روبرو هستید و چه تاکتیکی را باید پیش ببرید و با دقت به پشت سنگرها و موانع حرکت کنید. چگونه حرکت کردن در XCOM خیلی مهم است، شما باید زمان بندی تیراندازی هم تیمی ها را با حرکت خود یکی کنید و یا اینکه هر کدام از آن ها را به منطقه ای از نقشه ببرید و ناگهان یک حمله غافلگیر کننده انجام دهید. همه چیز در مورد چگونه حرکت کردن و چیدمان افراد است. وقتی یک حمله سریع انجام می دهید، می توانید از تک تیراندازهای خود در دوردست هم استفاده کنید و یا با قابلیت Berserker با راکت و سلاح های سنگین دیوارها و سقف ها را نابود کنید. نکته جالب در مورد طراحی آدم فضایی ها این است که آن ها دقیقاً همانند شکل کلاسیک اولیه آدم فضایی ها چشمان درشت و بدنی خاکستری دارند. سربازها هم خوب طراحی شده اند و واقعاً به نیروهای ویژه ارتش می خورند و وقتی به آن ها دستور می دهید، به خوبی با اصطلاح های جنگی آشنا می شوید. یک نکته که شاید طرفدارهای قدیمی XCOM نگران آن هستند، باقی می ماند که آن هم نحوه برقراری ارتباط با هر فرد از جوخه است. یکی از نکات بارز XCOM این بود که بازیکن می توانست واقعاً وارد ذهنیت هر فرد بشود و همانند او فکر کند. آن ها واقعاً حضور خود را در میدان نبرد حس می کردند. Firaxis اعلام می کند بازی در این زمینه چیزی کم ندارد و Enemy Unknown دقیقاً همان نکته برجسته نسخه قبل را زنده می کند. خارج از مرحله، شما می توانید دید خوبی نسبت به پایگاه خود داشته باشید و مشاهده می کنید که بعضی از نیروهای XCOM در استخر شنا می کنند، می خوابند و اسلحه ها را آماده می کنند. شما زندگی را خارج از میدان نبرد هم می بینید. در اینجا شما همه چیز را کنترل می کنید، داشته ها و نیروهای خود را سر و سامان می دهید و ساختمان ها و نیروهای جدید می سازید. شما حتی می توانید نیروهایی به فضا بفرستید تا قبل از حمله آدم فضایی ها جلوی آن ها را بگیرید، ولی هنوز معلوم نیست که کنترل این رزم ها در خارج از زمین بر عهده شما خواهد بود یا خیر. Enemy Unknown از نظر بصری، زیبا و در زمینه گیم پلی خیلی تاکتیکی و جذاب است. آخرین مطالب ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() آرشيو وبلاگ ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() نويسندگان موضوعات ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() پيوندها ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]()
![]() |
|||
![]() |